بسم الله الرحمن الرحیم

یکی یکی از بالا دست می کشیدم روی زخمهای دستم و بعدش می‌رسیدم روی طرح لبخند کمرنگی که یادگار اعزام بیمار بدحال ساعت پنج صبح و دعوا با طب اورژانس بیمارستان مقصد بود، جاش هنوز کمرنگ روی دستم مونده !

ادامه مطلب

خاطرات یک روان پرستار _ قدر امنیت را بدانیم

خاطرات یک روان پرستار _ سقوط از درخت

خاطرات یک روان پرستار_ به فصل پروانه ها (قسمت دوم)

روی ,یکی ,دستم ,مقصد ,بود، ,جاش ,بیمارستان مقصد ,اورژانس بیمارستان ,مقصد بود، ,بود، جاش ,جاش هنوز

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مرکز چاپ و طراحی گروه هنری چاپ نفیس اینترنت مخابرات شهرک طالقانی ماهشهر ما در زمینه طراحی سایت بی رقیب هستیم. Apprendre le français facilement وبلاگ کار و کسب اسلامی daroblogB بلاگ.ir شعله ای زیر خاکسترها farts دیوارکوب طرح آجر